نیما یوشیج؛ پدر شعر نو فارسی

فهرست مطالب

شاید اسم نیما یوشیج رو بارها در کتاب‌های فارسی شنیده باشی.
او کسی بود که شعر فارسی رو تغییر داد و راه تازه‌ای برای شاعرها باز کرد.
قبل از نیما، همه‌ی شعرها توی قالب‌های قدیمی مثل غزل و قصیده نوشته می‌شدن،
اما او گفت شعر باید مثل زندگی واقعی باشه، ساده، صادق و آزاد.
برای همین هم بهش می‌گن پدر شعر نو فارسی.

علی اسفندیاری یا نیما یوشیج

زندگی نیما یوشیج

نیما یوشیج با نام اصلی علی اسفندیاری در سال ۱۲۷۶ در روستایی زیبا به نام یوش از توابع شهرستان نور مازندران به دنیا اومد.
بچگی‌اش در دل کوه و جنگل و طبیعت گذشت و همین طبیعت در شعرهاش نقش مهمی داشت.

وقتی نوجوان شد، به تهران رفت و در مدرسه‌ی سن‌لویی درس خوند.
اونجا معلمی داشت به نام نظام وفا که باعث شد نیما شعر گفتن رو جدی‌تر دنبال کنه.
نیما زبان فرانسه یاد گرفت و با شعرهای شاعرهای اروپایی آشنا شد.
این آشنایی باعث شد دید تازه‌ای نسبت به شعر پیدا کنه و دنبال نوآوری باشه.

او بعدها با خانمی به نام عالیه جهانگیر ازدواج کرد و بیشتر وقتش رو صرف نوشتن و فکر کردن درباره‌ی شعر کرد.
در نهایت در ۱۳ دی ۱۳۳۸ از دنیا رفت و در زادگاهش، یوش، دفن شد.
الان خانه‌اش به خانه‌موزه‌ی نیما یوشیج تبدیل شده و یکی از جاهای دیدنی مازندران به حساب میاد.

نیما و شعر نو

تا قبل از نیما، شعر فارسی همیشه وزن و قافیه‌ی مشخصی داشت.
ولی نیما گفت: شعر باید آزادتر باشه تا شاعر بتونه راحت‌تر احساساتش رو بیان کنه.
او شعرهایی نوشت که دیگه مثل شعرهای قدیمی نبودند، ولی هنوز موسیقی و زیبایی خاص خودشون رو داشتن.

اولین شعر معروفش به نام افسانه بود. این شعر باعث شد همه متوجه بشن یه اتفاق تازه در شعر فارسی افتاده.

شعر ققنوس از نیما یوشیج

یکی از شعرهای قشنگ و معروف نیما، شعر ققنوسه.
ققنوس پرنده‌ای افسانه‌ایه که وقتی پیر میشه، خودش رو توی آتش می‌سوزونه
اما از خاکسترش دوباره زنده میشه.
نیما با این پرنده می‌خواست بگه آدم‌ها هم می‌تونن از دل سختی‌ها دوباره متولد بشن و امید رو از دست ندن.

ققنوس

شعر ققنوس

به کوهی بلند در آن سوی دشت،
بساطِ غروب زِ رنگِ کبود
چو یک بستَرِ سرد گسترده بود.
در آن‌جا یکی مرغِ پرّ سوز داشت،
به دشتِ فکنده، زِ بالِ گشوده
شعاعی به هر گوشه بنمود و مُرد.

به دشت، از فروغش یکی چشمه ماند،
که با نورِ آن آب، جان را صفا بود.
ولی، مرغِ شب، در دلِ تیره خاک،
نمی‌دانست که در دلِ آتشِ خویش
زند شعله‌ئی دیگر از زندگی!

شعر ققنوس با صدای احمد شاملو

معنی ساده شعر ققنوس

نیما توی این شعر از یه پرنده حرف می‌زنه که می‌سوزه اما از خاکسترش دوباره زنده میشه.
در واقع، می‌خواد بگه زندگی همیشه ادامه داره،
حتی وقتی همه‌چیز تموم شده به نظر می‌رسه، باز هم امید هست.
این شعر به ما یاد می‌ده که از سختی‌ها نترسیم و بدونیم بعد از هر تاریکی، روشنی میاد.

چرا شعر نیما مهمه؟

چون نیما باعث شد شعر فارسی با زمانه‌ی خودش هماهنگ بشه.
او نشون داد که شعر فقط برای قافیه و وزن نیست، بلکه باید حرف دل مردم رو بزنه.
خیلی از شاعرهای بزرگ بعد از او مثل احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری از نیما یاد گرفتن که چطور احساسات و فکرهای خودشون رو آزادانه بیان کنن.

حرف آخر

نیما یوشیج شاعری بود که شجاعت تغییر داشت.
او از دل کوه‌ها و جنگل‌های شمال بلند شد و با شعرهایش به همه یاد داد
که می‌شه چیزهای تازه ساخت، حتی اگر دیگران اول قبول نکنن.

شعر ققنوس یاد ما می‌ندازه که همیشه می‌تونیم از نو شروع کنیم،
حتی اگر شکست خورده باشیم.
همون‌طور که خودش گفت:

«ققنوس در آتش می‌سوزد، اما از دل آتش، زندگی تازه‌ای پیدا می‌کند.»

اشتراک گذاری مطلب :
اولین نفری باشید که از اخبار و اطلاعیه‌های مرتبط با پایه تحصیلیتان باخبر می‌شود!

مقالات مرتبط

جدید ترین نشریه‌های دانش‌آموزی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *